– تا قبل از بروز جنايات روز عاشورا توسط اصحاب جنبش سبز ماسوني، دست اندركاران وبسايت « وعده ي صادق » سياست سكوت نسبي (نه مطلق) و مدارا را با هواداران جنبش سبز ماسوني در پيش گرفتند. چرا كه گردانندگان اين وبسايت، خود را ملزم به تبعيت از بيانات مقام معظم رهبري مي دانند و با توجه به اين كه رهبر معظم انقلاب در زمينه ي حوادث حول و حوش انتخابات، موضع مدارا و دفع حداقلي را در پيش گرفتند، گردانندگان وبسايت نيز تلاش كردند تا حتي الامكان از درج هر مطلبي كه موجب بروز اختلاف گردد، خودداري نمايند. اين مسئله حتي در زمان تبليغات انتخاباتي نيز مد نظر دست اندركاران وبسايت قرار داشت؛ به نحوي كه عليرغم درخواست مكرر تعداد زيادي از خوانندگان وبسايت در زمان تبليغات انتخاباتي مبني بر درج نظر گردانندگان وبسايت پيرامون اصلح بودن كانديداهاي انتخاباتي، وبسايت « وعده ي صادق » از درج هر گونه نظر مستقيم در اين رابطه خودداري نمود تا مطابق با منش مقام معظم رهبري، جامعه ي مومن و مهدوي كشور، به صورت كاملاً ارادي و به دور از هر گونه تقليد، به رآي دادن بپردازند. هر چند كه در چند مقاله تلاش گرديد تا ويژگي هاي رييس جمهور مهدوي، به خوبي تبيين گردد. اما بعد از بروز فتنه هاي متعاقب انتخابات، عليرغم اين كه دست اندركاران وبسايت از برخي ارتباطات مشكوك جنبش سبز با دجال آخرالزمان يعني فراماسونري جهاني در ارتباط بودند، چشم به دهان رهبر معظم انقلاب دوختند و با توجه به مداراي آن حضرت با جريان فتنه، دست اندركاران وبسايت نيز از درج هر گونه مطلب جنجال برانگيز خودداري كردند. اين فتنه ها و گستاخي ها به حدي تداوم يافت كه در روز عاشوراء، جريان فتنه، همه ي خطوط قرمز را شكست و جاي هيچ مدارايي را باقي نگذاشت. در اين روز مقدس كه مومنان از برخي امور حلال همچون نكاح و ازدواج نيز به نيت احترام به مقام شامخ سالار شهيدان خودداري مي كنند، جنايتكاران طرفدار جنبش سبز ماسوني، بزرگترين توهين ها را به اسلام وارد كردند و وقيحانه تر اينكه به توجيه دست زدن ها، رقاصي ها، فحاشي ها و سنگ پراني ها نيز پرداخته و آن را در راستاي پيروزي خون بر شمشير اعلام كرده و مباح دانستند. با توجه به اين مسئله، ما نيز سكوت را جايز ندانسته و تلاش نموديم تا ماهيت اين جنبش ماسوني را به اختصار بيان نماييم. چرا كه ارتباط اين جريان با فراماسونري جهاني يا همان دجال آخرالزمان، حلقه ي ارتباط اين ماجراها با مهدويت نيز مي باشد.
2 – عليرغم اين كه در چند وبسايت و وبلاگ پيرامون ارتباط اين جنبش و سران آن با فراماسونري، مطالبي نگاشته شده است، اما مطالعه ي مطالب موجود در اين مقاله را نيز به عزيزان خواننده توصيه مي نماييم.
3 – به تدريج و در طي روزهاي آينده، مطالب ديگري نيز پيرامون جنبش سبز ماسوني به نظر خوانندگان محترم وبسايت خواهد رسيد.
4 – به دليل وجود اشكال در سرور وبسايت، ممكن است دسترسي دوستان به اين مطالب به سختي صورت گيرد، اما ان شاء الله اين اشكال نيز به زودي رفع خواهد شد.
5 – اخيراً وبلاگي به آدرس http://freemasonsecret.wordpress.com مطالب كذبي را كه حاصل سفسطه و مغلطه بوده و همسو با مطامع جنبش سبز ماسوني است، منتشر ساخته است و در كمال وقاحت، آدرس وبسايت « وعده ي صادق » را نيز در لينك خود ذكر كرده است. گردانندگان وبسايت « وعده ي صادق » ضمن تبري جستن از وبلاگ مذكور، به زودي و به صورت كاملاً مستند، به ادعاهاي وبلاگ مذكور پاسخ خواهند داد. البته تلاش هايي از اين دست، قبل از انتخابات نيز از سوي جريان فتنه و مخالف نظام انجام شده بود، اما اينك اين تلاش ها شدت گرفته است و به زودي پاسخ آن ها ارايه خواهد گشت.
اينك نكاتي چند را پيرامون ارتباط جنبش سبز ماسوني با فراماسونري جهاني ذكر مي نماييم:
فراماسونري جهاني، علاوه بر بهره گرفتن از شواليه هاي خود كه در لژهاي ماسوني و ساير مجامع مخفي فعاليت مي كنند، حساب ويژه اي بر روي پياده نظام خود كه اقشار فريب خورده ي جوامع مختلف هستند باز كرده است. اين اقشار كه عمدتاً از اقشار برخوردار و ثروتمند جوامع مختلف هستند را شايد بتوان ماسون زده ناميد.
اين افراد ممكن است ظاهراً در جوامع اسلامي زندگي كنند و حتي عبادات را به صورت ظاهري انجام دهند، اما خلق و خو و منش آن ها با ماسون ها تفاوت چنداني ندارد. اين افراد همچون مردم جوامع ماسوني، بيشتر در زندگي عملي خود ماده گرا هستند تا معناگرا. به عبارت ديگر آن ها ممكن است نماز بخوانند، اما خدايي كه مورد پرستش آن ها است، همانند Great Architect of the Universe مورد تقديس ماسون ها، خداوندي مرده و استاتيك است. اين افراد نماز مي خوانند، اما از آن جا كه تصور مي كنند كه از خداوند متعال بيشتر مي فهمند، نسبت به شعائر ديني گزينشي عمل مي كنند. براي مثال در حالي كه به ظاهر قرآن را مي بوسند و آن را قبول دارند، اما به دستورات آن اعم از حجاب، جهاد، كمك به ساير برادران مسلمان (حتي در ساير كشورها) و ... بي توجهند. اين افراد در روز قدس كه آخرين جمعه ي ماه مبارك رمضان مي باشد، بطري هاي آب در دست گرفته، آب مي نوشند، سيگار مي كشند و شعارهاي يا حسين – مير حسين و نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران سر مي دهند. اگر عمده ي مراجع شيعه سيگار را مبطل روزه مي دانند، اين افراد به دنبال افرادي در حوزه مي گردند كه برخلاف اجماع سايرين، سيگار را غير مبطل بداند. در واقع اينگونه افراد تلاش مي كنند تا دين را مطابق ميل خود تفسير كنند، نه اينكه خود را با دين هماهنگ سازند.
خداي مجازي ماسون ها يعني Great Architect of the Universe نيز همين گونه است. به اين عبارات كه در مجلات ماسوني آمده اند، توجه كنيد:
« ثابت گردیده که خداوندی که همه چیز را به وجود آورده و کائنات را احاطه نموده، محققاً همان انرژی است .» (آ.گ.ا. ص 54)
« فراماسونری، مفهوم معمار بزرگ کائنات را با تکیه بر علوم امروزی و با استناد به کمال اعلی، تعریف و بدین صورت بیان داشته است: تمامی موجودات دنیا که از ذرات و اتم های معینی تشکیل شده اند، در مجموع انرژی مطلق را به وجود می آورند. با در نظر گرفتن اصل لایزالی ماده و انرژی، ثابت می گردد که در اثر فعل و انفعالات، چیزی از بین نمی رود و تغییرات ناشی از جابجایی اتم ها، ماهیت ظاهری دارد. فراماسونری این اصل و اساس را به عنوان دکترین، تز، عقیده و ایمان پذیرفته است. » (نشریه ی ماسون، شماره ی 5/82، سال 1971، ص 20(
همانگونه كه ملاحظه فرموديد، خداوند ماسون ها خودش مخلوق است، نه خالق!!! بنابراين ماسون ها و دوستان نزديك آن ها يعني يهوديان حق دارند براي خدايي كه اين قدر پست و ضعيف مي باشد، تعيين تكليف كنند:
« يهودي، خداي زنده است در كالبد انسان. »
« حكمي كه خاخام صادر نمايد، براي خدا قانون محسوب مي شود. »
مطالبي كه خوانديد، مطالبي است كه در كابالا مكتوب شده است، و در كتاب مباني فراماسونري، نوشته ي گروه تحقيقات علمي تركيه (هارون يحيي) و در صفحه ي 19 اين كتاب نگاشته شده است و عزيزان مي توانند آن را مطالعه فرمايند.
با توجه به مطالب گفته شده، در مي يابيم كه علت بسياري از اعمال طرفداران جنبش سبز ماسوني از جمله روزه خواري تعداد زيادي از آنان در تظاهرات روز قدس، نگرشي است كه آنان نسبت به خدا دارند. خداي مورد توجه آن ها همانند خداي ماسون ها، كسي نيست كه برنامه ي زندگي بنده هايش را تعيين مي نمايد، بلكه خدايي است كه انسان ها بايد برايش تعيين تكليف كنند. انسان ها مي توانند هر وقت كه خواستند دستورات او را اجرا كنند و هر وقت كه خواستند، اين دستورات را انجام ندهند!!! بنابراين برخلاف تصور خيلي از دوستان وبلاگ نويس كه از اعمال و رفتار طيف افراطي جنبش سبز در روز قدس و عاشورا تعجب مي كنند، بايد بگوييم با توجه به نوع عقيده و نگرش آن ها به دين اسلام، اين رفتار از آن ها بعيد نمي باشد.
نكته ي ديگري كه پيرامون ارتباط جنبش سبز با فراماسونري بايد متذكر شويم، اين است كه تشكيلات فراماسونري، فقط شامل افراد لژنشين نمي شود. بلكه هر كسي كه در جهت اهداف و مطامع فراماسونري فعاليت مي كند، ماسون تلقي مي گردد. به جمله ي زير توجه فرماييد:
« با جوانان چپگرا كه متد علمي و عملي لژ روسيه را پذيرفته، و خواستار آزادي، مساوات و زندگي شرافتمندانه و سعادتمندانه هستند و خوشبختانه تعدادشان نيز روز به روز افزونتر مي شود، همگام و همفكر هستيم. آن ها ماسون هاي بدون پيشبند ما هستند. موضوع مباحث داخل معبد ما را، در خارج از معبد تعقيب و پي گيري مي نمايند. آنان بازوي راست ما هستند، در هر زمان، هر مكان، و در هر موقعيتي، مددكار آنان خواهيم بود. » (نشريه ي ماسون ترك، شماره ي 2/72، ص 32)
گرچه مطالب بالا در رابطه با چپگرايان روسيه، بيان شده است و در آن به شعارهاي دروغين مانند مساوات و آزادي و ... اشاره شده است، اما با دقت در مطالب فوق مي توان دريافت كه هر جرياني كه همفكر و همگام با فراماسونري مي باشد و از سوي آن ها هدايت مي شود، خود يك جريان ماسوني مي باشد و فراماسونري جهاني از اين جريان به عنوان « جريان ماسون هاي بدون پيشبند » نام مي برد. بدين ترتيب با توجه بيشتر در جنبش سبز و مشاهده ي حمايت كشورهاي بزرگ ماسوني همچون آمريكا، انگليس، اسراييل و ... از اين جريان، مي توان دريافت كه اين جنبش نيز يك جنبش ماسوني مي باشد. چرا كه كشورهاي ماسوني مختلف درباره ي حمايت از اين جريان، وحدت رويه دارند. تا آن جا كه باراك اوباما، رييس جمهور فراماسون آمريكا كه ارتباط وي با فراماسونري جهاني و يكي از شعبه هاي مشهور آن يعني بيلدربرگ در مقاله ي « فراماسونري (دجال آخرالزمان) كدام مهره ي خود را در آمريكا به قدرت مي رساند؟ » بيان شده است، به حمايت همه جانبه از جنبش سبز ماسوني مي پردازد.
نكته ي ديگر اينكه اگر هاديان و حاميان يك جنبش، فراماسون باشند، آن جنبش يك جنبش ماسوني تلقي مي گردد، حتي اگر زيردستان آن ها ماسون نباشند. به جملات زير توجه فرماييد:
« مدرسه اي كه توسط مدير ماسون اداره مي شود، يك موسسه ي ماسوني محسوب مي گردد. جامعه اي كه توسط يك ليدر ماسون رهبري مي شود، جامعه ي ماسوني به حساب مي آيد. اگر تعداد اعضايمان هم زياد نشود، از طرف هر كسي كه مي خواهد باشد، باشد، تحقق اصول و آداب در هر جا و مكان يك موفقيت شمرده مي شود. » (نشريه ي ماسون ترك – صفحه ي 3032)
با توجه به مطالب ذكر شده در جملات فوق، مي توان دريافت كه جنبش سبز كه برنامه هاي خود را با هدايت و حمايت كشورهاي ماسوني انجام مي دهد، يك جنبش ماسوني مي باشد. ارتباط جنبش سبز با كشورهاي ماسوني، يك ارتباط تنگاتنگ و غير قابل انكار مي باشد. چرا كه اخبار و اطلاعات مربوط به اين جنبش و هماهنگي تظاهرات فتنه آميز اين جنبش، از طريق رسانه هاي وابسته به كشورهاي ماسوني همچون BBC, CNN, VOA و ... انجام مي گيرد و تعدادي از رهبران اپوزيسيون همچون اكبر گنجي، عطاالله مهاجراني، عبدالكريم سروش و ... نيز به كشورهاي ماسوني پناهنده شده اند. از سوي ديگر، هر حركت تخريبي اين جنبش فاسد، توسط رهبران كشورهاي ماسوني مورد تقدير و حمايت قرار مي گيرد. از سوي اين كشورها بودجه هاي ميلياردي براي اين جنبش در نظر گرفته مي شود و سران فراري اين فتنه در آغوش كشورهاي ماسوني پناهنده مي شوند. ختم كلام اينكه اين جريان به صورت جدي از سوي كشورهاي ماسوني هدايت و حمايت مي شود. بنابراين مطابق گفته هاي خود فراماسون ها، اين جنبش به واسطه ي حمايت از سوي فراماسونري جهاني، % 100 يك جنبش ماسوني مي باشد.
نكته ي مهم ديگري كه بايد ذكر كرد اينكه آن حقوق بشري كه از سوي ماسون ها ادعا مي گردد در ايران در حال نقض شدن است و بارها اين مسئله را بر سر ملت مظلوم و مسلمان ايران كوبيده اند، حقوق بشر ماسوني است، نه حقوق بشر الهي. حقوق بشري كه در آن حقوق آشوبگران محترم شناخته مي شود، اما حقوق مردمي كه در انتخابات حماسه آفريدند، زير پا گذاشته مي شود. اين همان حقوق بشري است كه وجود زندان هاي ابو غريب و گوانتانامو را براي شكنجه ي مسلمانان محترم مي داند، اما تاديب آشوبگران و هتك حرمت كنندگان به ساحت مقدس امام حسين (ع) را نقض حقوق بشر مي داند. در واقع بايد گفت كه هر جا كشورهاي ماسوني از نقض حقوق بشر در آن دم مي زنند، بايد به دخالت فراماسونري در آن مشكوك شد. چرا كه ماسون ها و برادران يهوديشان، به جز خودشان كسي را انسان نمي دانند و آن جا كه دم از نقض حقوق بشر مي زنند، منظورشان كسي جز ياران خودشان نيست. بهتر است به عبارات زير توجه فرماييد:
« به اين موضوع، به ارتقاء مداوم فرهنگي درخشان، مي توان تعالي انسان نيز، نام نهاد. ولي اينان انسان هاي كوچه و بازار نيستند. منظور ما انسان هاي داراي دو پا، دو گوش وداراي كم و بيش هوش نيست. مقصود ما از بيان كلمه ي انسان، انساني است كه مرام هاي ماسوني را در سينه اش جمع كرده و در مخيله اش جا داده باشد. » (نشريه ي معمار سنان، شماره ي 27، ص 35)
بنابراين هرجا كه فرياد وامصيبتاي جوامع ماسوني درباره ي نقض حقوق بشر يك گروه به آسمان رفت، بايد به گروه مذكور شك كرده و آن گروه را همپيمان ماسون ها دانست. چرا كه ماسون ها به جز خودشان كس ديگري را انسان نمي دانند كه بخواهند براي حقوق وي نگران باشند. با اين اوصاف بي تفاوتي و سكوت كشورهاي ماسوني در قبال كشتار شيعيان مظلوم يمن، ملت مظلوم فلسطين، مردم مستضعف افغانستان و عراق و... قابل درك است، چرا كه ماسون ها مردم كشورهاي مذكور را اصلاً انسان نمي دانند كه براي حقوق آن ها نگران باشند. اما هنگامي كه اغتشاشگران حوادث بعد از انتخابات و اهانت كنندگان روز عاشورا دستگير مي شوند، دم از نقض حقوق بشر مي زنند.
در تأ ييد مطالب فوق، توجه شما را به علامت « هرم و چشم » ماسوني در بالاي اعلاميه ي جهاني حقوق بشر كه ماسون ها آن را تدوين كرده اند و آن را بر سر ملت هاي مخالف خود مي كوبند، جلب مي نمايم:
با توجه به اين مطالب، علت ادعاهاي مكرر ممالك ماسوني را درباره ي نقض حقوق بشر دستگير شدگان اغتشاشات اخير درك مي نماييم و مي فهميم كه جنبش سبز ماسوني نيز با فراماسونري جهاني قطعاً ارتباط دارد. چرا كه تنها در صورت وجود اين رابطه است كه ماسون ها انسان ها ي ديگر را انسان تلقي كرده و آن ها را صاحب حقوق مي شمارند.
با توجه به مطالبي كه ذكر شد، درمي يابيم كه حتي اگر ارتباط مشكوك سران جنبش سبز را با فراماسونري جهاني ناديده بگيريم، مرام، عقيده، همگرايي و همراهي جنبش سبز با فراماسونري جهاني از يك سو و حمايت كامل، همه جانبه و يكپارچه ي سازمان جهاني فراماسونري از جنبش سبز نشان مي دهد كه اين جنبش بلاشك يك جنبش ماسوني مي باشد و مطابق تعريف ماسون ها بايد آن را جنبش سبز ماسوني بناميم.
به عزيزان خواننده ي وبسايت توصيه مي شود تا كتاب مباني فراماسونري تأليف گروه تحقيقات علمي تركيه (هارون يحيي) و چاپ شده توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي را تهيه نمايند و آن را با دقت مطالعه فرمايند. چرا كه مطالب ذكر شده در نشريات ماسوني كه در بالا ذكر شدند، در كتاب مذكور نيز يافت مي گردند.
در پايان متذكر مي شوم كه نويسنده ي اين مقالات مي داند كه كساني كه بر چشم ها، گوش ها و قلب هايشان مهر زده شده است، با خواندن اين مطلب و هزاران مطلب ديگر نيز از دسيسه هاي خود دست نمي كشند. اما اين مقاله به اميد اينكه افرادي كه هنوز مرددند، راه صحيح را بيابند، نگاشته شده است.
اميد است كه اين مقاله مورد رضايت خداوند متعال قرار گيرد و تأثير مثبتي بر جوانان فرهيخته و مسلمان ايراني بگذارد.
به اميد ظهور منجي موعود، مهدي صاحب الزمان (عج).
نظرات شما عزیزان: